زميني به وسعت آسمان

در بچه های شیر به شیر به هیچ عنوان حسی به نام حسادت وجود ندارد. حسادت زمانی ایجاد می شود که فردی مالک یا صاحب امتیاز موقعیتی بوده و فرد دیگری زمانی بعد پیدا می شود و او مجبور است هر انچه را دارد با او شریک شود. اما در بچه های شیر به شیر، از انچا که هیچ فرصتی برای داشتن همچین موقعیتی و زمانی برای تک خوری های طولانی مدت نداشته اند این اخلاق یافت نمی شود. 1 حتی ممکن است با بزرگ شدن خواهر یا برادر دوم،(چند ماه بعد از تولد) اولی زمانی را که دومی نبوده باشد را به یاد نیاورد. و این یکی شدن یکی از بهترین اتفاقات عالم هستی است. امتحانش آن چنان جواب می دهد که اگر جسم توان داشت و روان کشش، سومی و چهارمی نیز به همین منوال می آمدند حرف نداشت. ...

هر چقدر که فکر می کردند و می کردیم که واکسن 4 ماهگی خیلی گل و بلبل است از بینیِ محترممان درآمد! به شدت پایش درد می میکند حتی بعد از گذشتن 2 روز! و حتی گرم هم می شود. شفای همه ی مریض-کودک هایی که مادر هایشان چشم به خوب شدنِ شان دارند و زبان به امن یجیب خواندن قطع نمی دارند صلوات

در بچه های زیر 5 ماه شستشوی بینی با سرم صورت نمیگیرد. از آنجا که غلظت نمکش زیاد است امکان بالارفتن سدیم خون در کودکان بالاست. به جای سرم از قطره کلرید سدیم استفاده می شود که غلظت نمک کمتری دارد و از آنجا که چه این قطره به نسبت سرم بیشتر باعث خشکی دیواره های بینی می شود دوره مصرف آن را گاه تا 3 روز بیشتر تجویز نمی کنند و به دفعات کم، مثلا هنگام شیر میل کردن که توان نفس کشیدن همزمان داشته باشند 

چهار ماه گذشت! و آنچه مانده کوله باری ست از تجربیات؛ از شناختن توان ها و ناتوانایی هایم؛ از استیصال ها و توسل ها و دعاهایم؛ خداوندا! مادری ام را از من بپذیر، و آنرا تمرینی برای یاری امام زمان ت قرار ده.  

یکی بود یکی نبود؛ از حقوق برادر به خواهر محبت و اظهار لطف و مهر به خواهرش است: این هفته هفته ی بسیار دشواری بود، پسرک مریض شد و دلش نیومد تنها مریض باشه و خواهرش رو هم مریض کرد. قصه ما به سر رسید محمدسجاد به زینبش رسید.

فرزند به مادر و پدر اعطا می شود تا توانایی شکر گذاری آنها قوت پیدا کند. شکر گذاری از حتی کوچکترین نعمتهای پیرامون. فرزند تمام تلاشش بیشتر شدن دقت والدین است به نشاط زندگی با ذره ذره ی امکانات. او محل تمرین ماست برای شکری که زیاد می کند نعمت های دیدنی و نادیدنیِ ما را.   زینب عسل ما عطسه می کند  خوش حال می شویم. انواع بادها و نسیم ها را از خود خارج می کند خوش حال می شویم. دستش را تکان می دهد خوش حال می شویم. تف بازی می کند خوش حال می شویم. به راحتی دستشویی می کند خوش حال می شویم. می خوابد و بیدار می شود خوش حال می شویم. آقون می گوید ... چشمانش را حرکت می دهد... لبخندکی...

چشمان ت که برق می زند، این  نفس ها هستند که بند می آیند. برق است نمایشگاه تفاوت ها. تفاوتی که بین آب و کفِ نمایانِ روی آب است.   

ساعت 2 نصف شب چشمانی زیبا و عمیق سقف خانه ما را ره می پیماید!

  هیچ کس هم که دوستت نداشته باشد همه عالم هم که واگویه های شان نیش دار باشد با تو. بیکارترین و بی استفاده ترین موجود هم که باشی؛ تنها و تنها وقتی بر بالین دختر 3  ماهه ات می روی با تمام اعضا و جوارحت از تو استقبال می کند. با دست و پا زدن ها و لبخند و کرشمه هایش. این جاست که اگر خورشید را در دست راست تو و ماه را در دست چپ تو بگذارند؛ دست از مادری کردن ت بر نمی داری. ...

صداهای خیلی قشنگی از خودش در میاره. خوب ارتباط می گیره و با لبخند و نگاه عمیق ش آدم رو میخکوب خودش می کنه. خیلی عاقل به نظر می رسه. جنبه محبتی ش هم قویه و تصمیم های احساسی محور اما، در زندگی ش کم رنگه. بهش میگم: مادر بیا فالت بگیرم   ...